کد مطلب:162581 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:307

تحلیل ها
از این حركت موتور [1] ، و از این داستان خون، تا به حال تحلیل هایی شده، تحلیلهایی نه چندان نزدیك و همدم، بل در برابر و مخالف با هم. شهادت، شفاعت، امر به معروف، جلوگیری از ظلم، انقلاب و تشكیل حكومت.

و این تعجب ندارد، كه: این داستان كوتاه، اما به بزرگی تاریخ، یك بعد ندارد و یك جهت ندارد، و این است كه هر كس، آن را به گونه ای می بیند.

این داستان، همچون دشت نیست، كه نشسته تا آخرش را بینی و كرانه هایش را در آغوش نگاهت بنشانی. این دستان، داستان كوه است [2] آن هم كوهی به عظمت تاریخ. و این است كه هر چقدر بالاتر بروی، بیشتر می بینی. در حالی كه بیش از یك بعدش را ندیده ای.

و آن دم كه بر قله اش عروج كنی، تازه، خودت را فراموش می نمایی و تحلیل هایت را از دست می گذاری.

مگر آن كه از دور، تحلیلش كنی و از سایه اش، اندازه اش را بگیری و با فشارش، تا امروز و با ادامه اش، در نسل ها، تقدیرش كنی و از نشانه ها و


علامت ها، تخمینش بزنی.

دورهای نزدیك و بزرگ های فشرده را این گونه می توان فهمید.



[1] الوتر الموتور، يعني تنهاي واگذاشته شده و بريده شده.

[2] المؤمن كالجبل الراسخ. مناقب، محمد ابن شهرآشوب، ج 2، ص 347.